تصرف عدوانی برای من از اینجا شروع شد.

"استر در دانشگاه استکهلم فلسفه خوانده بود و پایان نامه اش راجع به امکان درهم آمیختن فلسفه ی آنگلساکسون با جریان فلسفه ی فرانسوی بود و در آن کوشیده بود منطق و مینیمالیسم فلسفه ای قاره ای را بسنجد. از روزی که فهمید زبان واندیشه مشغله و کار او خواهند بود، زندگی پرهزینه را کنار گذاشت. غذای ارزان می خورد وخودش را در وضعیت هایی قرار نمی داد که ناچار شود وقتش را صرف چیز دیگری جز خواندن و نوشتن و اندیشیدن کند."

.

سردبیر گاهنامه ی فلسفی "غار" به نظرم اسم بسیار زیبایی برای مجله ی فلسفه می تواند باشد.

.

پیچیدگی ها و ظرافت های یک رابطه یا شبه رابطه وواگویه های درونی استر به عنوان فردی که در معرص عشق قرار گرفته اما نمی تواند به درستی و به کمال آن را داشته باشد یا حتی فهم کند،یکی از نقطه های قوت کتاب.

.

دیالوگ ها در بسیاری موارد شبیه به درس گفتارهای فلسفی و جامعه شناسی و فیلم بیفور سان ست می شدندکه آزاردهنده بود به نظر من.

.

یک سوال هم در اواسط کتاب مطرح می شود که من تا به حال به آن فکرنکرده بود. " چقدر دوست داری عمر کنی؟"

استر جواب می دهد یک چیزی اندازه ی صد سال.

.

من واقعا تا به حال به این سوال فکر نکرده بودم. الان هم علاقه ای ندارم بهش فکرکنم. دوست دارم همه چیزرونده و جاری باشی و فکر کردن به تمام شدن بی اندازه من رو غمگین می کنه. جریان مهم ترین اتفاق زندگی ست.

لیلا دیروز برایم ویس گذاشته و نوشته من با خودم داشتم فکرمیکردم آیا راضی هم با این همه انرژی افسرده می شه؟ جالبه درکی که ادم ها از یکادمدارند و در موقعیت های مختلف او را به نظاره نشسته اند.خوب احتمال بسیار زیاد همه ی آدم های اینجا که من را می شناسند و نمی شناسند حتما می گویند آنطورکه پدرم یک کلمه ی درخور داشت "وحشی " هستم. به معنای مردم گریز و فراری. اینجا من تمام افسرده وخمود محسوب می شوم. اوایل تغییر دادن نگاه وفکر ادم ها برایم مهم بود اما کنارش گذاشتم و به زیستن و خواندن و خواندن و تا ابد خواندن...

یک آهنگ فوق العاده گوش می کنم. آهنگ روزهای جوانی و دلهره واضطراب فراوان. موهایم را به طرز عجیبی و تحت تاثیر زیبایی هنا مکی یک طرف ریخته ام. رابطه ای که بین دکستر و هنا برقرار است را بسیار دوست دارم. آن شور و اشتیاق پیدا و پنهان را...

 کتاب را می گفتم.

.

هوگو فکر می کرد در آینده وضعیت کاملا متفاوت خواهد بود و روزی زندگی واقعی شروع خواهد شد و به زودی وقت کافی برای همه چیز خواهد داشت.

.

خودداری وخودخوری و آهستگی و تحمل کردن و با خود اندیشیدن وسنجیدن رابطه و امید و خفایی که در فکرهای استر به تنهای وجود دارد. پشیمان شدن بعد از هر بار دیدن و تماس برقرار کردن.

.

کسی که ترک می کند آماده است. حرفی ندارد. صحبتی برای گفتن ندارد. کسی که ترکش می کنند آماده است تا ابد صحبت کند.

.

آدمیزاد با پاسخ قطعی راحت تر از پاسخ مبهم کنار می آید. امید،انگلی ست که بدن اسنان در همزیستی کامل با قلب او زنده است.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید