کتاب زندگی خصوصی درختان را به خاطر اسمش و کوتاهی کتاب انتخاب کردم. یک نویسنده مطرح شیلیایی.
کتاب با این جمله آغاز میشه.
خولیان دخترک را با زندگی خصوصی درختان سرگرم می کند چند قصه که از خودش در آورده است تا وقت خواب برای بچه بگوید.
.
شخصیت‌های اصلی داستان یک درخت صنوبر و یک درخت بائوباب است که شبانه وقتی هیچ‌کس نمی‌بیند شان درمورد فضول سنج فلز و سنجاب ها و مزایای فراوان درخت بودن و انسان و حیوان نبودن گپ می زنند.
.
کتاب تا رسیدن ورونیکا همسر راوی قرار هست که ادامه داشته باشد در این کتاب کوتاه که در یک نیمه شب اتفاق میافته ذهن سیال راوی در گذشته و زندگی های خودش و همسرش و همچنین در آینده هنوز نیامده دچار سیالان هست.
.
خولیان تدریس می‌کند و یکشنبه‌ها نویسنده می‌شود بعضی ۷۰ چنان بی وقفه و پیوسته کار می‌کند. که گویی باید کارش را در مهلت معین تمام کند خودش این روزها را دوره شلوغ می نامد ً در دوره های خلوت همیشه بلندپروازی های ادبی اش را به یکشنبه‌ها می‌سپارد همانطور که دیگران یکشنبه‌ها به باغبانی و نجاری مشغول می‌شوند.
.
خولیان همان شب چمدان به دست و بوته بنسای به دست دیگر از آن خانه رفت و چند هفته بعد را در برزخی تمام عیار و پر الکل در خانه دوستانش گذران د.
در واقع خولیان مردی ست که به بن سای اهمیت میده.
به لحاظ صوری و نحوی داستان دقیقا جلوی روی خواننده نوشته میشه جلوی چشمش باز نویسی و ویراستاری میشه.
.
دوست داشت در عوض خاطرات روزانه بنسای را بنویسد و وقایع نگاشتی رشک برانگیز از رشد درختچه به نظر کار ساده‌ای بود.
کافی بود هر شب وقتی به خانه می آید کوچکترین تغییراتی را که در طول آن روز در بنسای پدیدآمده یادداشت کند: زرد شدن یک برگ خمیدن خجالت آمیز تنه یا ظهور ۶ سنگریزه که روز قبل نبود.
.
یکی از درخت ها به دیگری می گوید من نقاشم اما مشکلی برایم پیش آمده که می‌خواهم نقاشی را کنار بگذارم مشکل دست هایم است مدام دراز و درازتر می‌شود با این دست های دراز، نقاشی کردن خیلی دشوار است. چشمهایم خسته می‌شود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید