قاب های خالی از خواندن کانال تلگرام فهیم عطار شروع شد. که نوشته های بسیار عمیق و دوست داشتنی ای در آن بود و کتاب انگار وصله پینه های همان نوشته ها و به نوعی وبلاگی در لباس داستانی بلند بودند.
قسمت ها و شخصیت های خوب و ایده های کوچک تازه زیاد بود اما ارتباط داستانی و کشش روایت و ساختار استخوان دار داستان نبود.
.
.
" حتما دلتنگی از سوراخ دوست داشتن فوران می کند."
.
" کافه چی چهار سال پیش زنش از سرطان مرد. عقربه ی بزرگ را کند و انداخت دور. دلیلش رو هم به هیچ کس نمی گه."
.
" ترنج پدرش اهل اهواز بود و در تگزاس خلبان شده بود و به محض اولین شلیک عراق به ایران، آمریکا را رها کرده بود و به دزفول برگشته بود و ترنج در امریکا روان شناس شده بود."
.
" نقاشی شکم ادم رو سیر نمی کنه. خواستم هم نقاش بشم و هم مهندس. واسه دلم نقاشی کنم و واسه شکمم مهندسی." اینجوری که نمی شه. از اینجا مونده و از اونجا رونده می شی. نه شکمت سیر می شه و نه دلت. آخر سر هم باید یکیشون رو قربونی کنی.شاید هم هردوشون."
.
.
" هر جایی که خونه هست بمب نریز. شاید اون ها هم ترنج داشته باشن. بچه بچه ست. عراقی و ایرانی هم نداره."
.
" نوشین دیگر برنگشت. با لباس سیزش برای همیشه ته ذهن دخترک قاب شد."
.
" اصحاب کهف در شهر افسوس ترکیه خوابیدند. "
.
" گور بابای مهندسی و مدرک. من یه شغلی می خوام که سقفش آسمون باشه."
.
" ماهدخت مثل سیمرغ که پرش را اتش بزنند خودش را رسانده بود اهواز. انگار همین کوت عبداله زندگی می کند."
.
.
" یک طرف مدیترانه بود و یک طرف دشت."
.
" قهوه هایش را طوری درست می کرد که اتگار دارد شعر می نویسد."
.
" یک روز داستانی را شروع کرد که قهرمانش دختری سیاه بود. انقدر عاشق او شد که دیگر در دنیای واقعی نتوانست به کس دیگری دل ببند. تا اخر تنها ماند و تنهایی اش هیچ توجیه عامه پسندی نداشت."
.
.
"بیست سال ترکیه زندگی کرده بود اما هنوز با انجا اخت نشده بود و هر وقت اسم ایران را می شنید چشم هایش برق می زد. مهاجر وقتی از خاکش کنده شد با هیج جا اخت نمی شود.مثل بادبادک دست پسری ده ساله ویلان و سیلان بین زمین و آسمان.نه خاک پایین مال اوست و نه آسمان بالا."
.
"مامان شده بود شربت آبلیمو هم ترش و هم شیرین."
.
" کاش می شد از این لحظه عکس گرفت. نه یک ثانیه قبل و نه یک ثانیه بعد."
 
.

دیدگاه‌ها  

# نون 1396-09-24 09:57
آهان... من تو فیس بوک فهیم عطارو می خوندم اون وقتا و یادمه که چقدر جالب می نوشت
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن
# راضی 1396-10-18 19:21
آره موافیم بلاگر خیلی خوبیه
پاسخ دادن | پاسخ به نقل قول | نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید